ابن طولون، جامع
اِبْنِ طولون، جامع، سومين مسجد ساختة مسلمانان در مصر و يكى از بزرگترين مساجد كهن جهان اسلام كه به فرمان احمد بن طولون در ناحية القطايع در حومة فسطاط بر روي جبل يَشكُر برپا گرديد. كِندي گويد: احمد بن طولون در 259ق/872م دستور داد تا مسجد جامعى بسازند و نيز گويد در 264ق ساختمان آن آغاز و در 266ق پايان گرفت (ص 216، 219)، اما به گفتة كرسول ساختمان آن در 265ق پايان يافته است و وجود كتيبهاي بر يكى از جرزهاي سمت قبلة مسجد كه حاوي تاريخ برپايى بنا در رمضان 265 است، اين مطلب را تأييد مىكند (معماري...1»، .(II,335
ويژگيهاي معماري: مسجد از نظر معماري طرحى بسيار ساده دارد. بنا شامل يك صحن مربع به ابعاد تقريبى 92 متر است كه از 3 سو رواقى با 13 چشمه طاق در 2 رديف، و از سوي قبله (جنوب شرقى) رواقى با 17 چشمه طاق در 5 رديف را در بر مىگيرد. با احتساب عرض رواقها مجموع بنا و صحن مستطيلى است به ابعاد 26/122 و 33/140 متر. در بناي مسجد به جاي ستون از جرز بهره گرفتهاند. كلية ديوارها، جرزها و چشمههاي شبستانها يكسره از آجر سرخ رنگ به اندازههاي 5/4ئ5/8 تا 8ئ18 تا 19 سانتىمتر در ملاطى ضخيم چيده شده و يك قشر گچ سخت آن را پوشانيده است. طاقها از نوع نوك تيز (شكسته) است و پايههاي حمالِ آن را جرزهاي مكعب مستطيل ستبر به ابعاد 46/2ئ27/1 متر تشكيل مىدهد كه به فاصلة 60/4 متر از يكديگر قرار دارند (كرسول، همان، .(II/339,342 نمونة پيشين اينگونه جرزها در مساجد المتوكل و ابودلف در سامره نيز ديده مىشود (مارسه، .(46 شايد بتوان روايت بلوي (ص 182) را در مورد نياز به 300 ستون براي ساختن مسجد مورد نظر احمد بن طولون و پيشنهاد معمار نصرانى سازندة مسجد براي ساختنبنايى كه به جز 2 ستون سمت قبله (محراب) به ستون ديگري نياز نداشته باشد، توجيهى براي اين روش جديد و ناشناخته در معماري مساجد مصر دانست. نيم ستونهاي كاذب 4 نبش جرزها را با آجر تراشيده ساختهاند و طاقهاي روي آن كمى از پاية خود پيشتر آمده و در بالاي هر جرز به منظور تقويت، روكوبى چوبى با اتصال دم چلچلهاي نصب شده است ( 2 EI).
هرچند طاقهاي مساجد در سرزمينهاي غربى اسلامى به طور كلى از نوع هلالى است، ولى در مسجد ابن طولون از طاقهاي شكستة نوك تيز استفاده شده است. يكى از امتيازات فنى اين طاقها كاستن از وزن پشت بغلهاي بين قوسهاست (گرابار، .(130 در بالاي هر جرز و فاصلة ميان دو طاق يك روزنة نورگير ايجاد شده كه افزون بر كاربرد روشنايى، سبب ظرافت و سبكتر كردن بنا شده است، بىآنكه از استحكام آن بكاهد (مارسه، همانجا). اين روزنهها نيز داراي طاقهاي نوك تيز واقع بر ستونهاي كوچك است.
نقشة مسجد ابن طولون
تزيينات بنا: در معماري اسلامى تزيينات مساجد از دو ديدگاه متفاوت به كار گرفته شده است. در بيشترين آنها براي نشان دادن اهميت و جلب توجه نمازگزاران به محل مشخصى چون محراب، عوامل تزيينى چشمگيري در آن به كار گرفتهاند و در شماري كمتر، معماران كوشيدهاند تا به ياري نقشهاي يكسان و هماهنگ بنا را از وحدت كامل برخوردار كنند كه در مسجد ابن طولون چنين است (گرابار، .(133 گچبري، تنها عامل تزيينى اين بنا به بخشهاي اصلى ساختمان چون سرستونها، سطح زيرين طاقها، روزنههاي نورگير و پنجرهها غنايى ويژه بخشيده و در سر ستونها كه كلاً به سبك كرنتى است، نقوش برگ كنگري متداول اين سبك، به برگ مو سبكِ سامره تغيير يافته است (كرسول، همان، .(II/342 طاقهاي مسجد ابن طولون بسيار عريض طراحى شده است. بنابراين سطح زيرين آن زمينة مناسبى براي ارائة گچبري است. 10 قطعه از اين گچبريها به خوبى حفظ شده كه طرح آنها شامل يك نوار مركزي پهن و دو حاشية باريك با نقش هندسى و گياهى به سبك سامره است. يك نوار گچبري شده نيز در هر دو روي دور طاقها ايجاد شده كه ابتدا با زاوية قائمه به سوي طاق كناري معطوف مىگردد و سپس در امتداد يك خط افقى به آن مىرسد (همان، .(II/343-344 كتيبة كوفى مشهور مسجد به فاصلة 20 سانتىمتري در بالاي اين نوار به عرض 30 سانتى متر بر روي چوب منبت كاري شده است. تخمين زدهاند كه اين پيشانى بيش از 2 كم طول داشته و در حدود يك شانزدهم از آيات قرآن كريم را شامل بوده است ( 2 EI). پنجرههاي واقع در ديوار خارجى رواقها شاهكاري از هنر گچبري است. 3 يا 4 قطعه از نمونههاي نخستين شبكههاي آن باقى مانده كه طرح بعضى از آنها شامل دايرههاي تقسيم شده به نيم و ربع دايره و كاملاً مشابه طرح يكى از مشبكهاي مرمرين مسجد جامع دمشق است. دو نمونة ديگر شامل تركيبى از اشكال 6 گوشه و مثلثهاي متساويالاضلاع است (كرسول، «گزارش...2» .(313 ديوار خارجى رواقها 10 متر ارتفاع دارد و يك پيشانى با تزيينات كنگرهاي به ارتفاع 3 متر بخش فوقانى آن را آراسته است. چنين مىنمايد كه معمار بر آن بوده كه ديوارهاي بلند را از عرض به دو بخش تقسيم كند. در بخش زيرين 7 درِ ورودي مستطيل شكل ساخته و در بخش زبرين 31 پنجره ايجاد كرده كه پاية آنها بر خط محور اين تقسيم قرار دارد. اين تقسيم جالب يكنواختى ديوارهاي ساده را از ميان برده و يكى از زيباترين عوامل بنا يعنى پنجرهها را پديد آورده است ( 2 EI). در طرفين روزنههاي نورگير در پشت بغلهاي ديوار خارجى صحن، گلهاي كوكب 8 پر با گلبرگهاي فرورفته گچبري شده و رديفى از همين گلها به شكل يك پيشانى زير رخ بام ساختهاند (كرسول، همان، .(310-311
نمونة گچبريهاي مسجد ابن طولون
سقف: سقف نخستين مسجد از تنههاي ستبر نخل بوده كه با تخته به شكل مربع مستطيل به اندازههاي 50ئ30 سانتى متر غلاف شده و شاه تيرهايى را تشكيل مىداده كه به فاصلة 25/1 متر (از مركز به مركز) قرار داشته است. رو و ميان آنها را نيز با قابهاي چوبى تزيين كرده بودهاند. از سقف نخستين، بخش كوچكى باز مانده بود كه در تعميرات اساسى مسجد سطح خارجى آن به همان شيوه بازسازي شده است. به هنگام تعميرات چند تنه از سروهاي آسياي صغير نيز به دست آمد كه به عقيدة كرسول («معماري...»، بايستى در نخستين تعميرات بنا به كار گرفته شده باشد، اما در مديحهاي كه سعيدالقاص در ستايش احمد بن طولون و مسجدِ ساختة او سروده، به كار بردِ سروكوهى در بناي مسجد اشاره شده است (كندي، 254). بنابراين افزون بر تنة نخل از سروكوهى نيز در ساختن سقف مسجد استفاده كرده بودهاند.
فواره: در ميانة صحن مسجد بنايى با گنبد زرين و پنجرههاي مشبك كه به هر سو گشوده مىشود، ساخته بودهاند كه بر پاية 10 ستون مرمر قرار داشته و 16 ستون مرمر ديگر آن را محصور مىكرده است. كف آن نيز پوشيده از سنگ مرمربوده و در زير گنبد يك سنگاب بزرگ مرمرين به قطر دهانة 4 ذرع كه آب از فوارة آن فوران مىكرده، قرار داشته است. بر پشت بام آن نيز ساعت خورشيدي نصب كرده و دور بام را نردهاي از چوب ساج كشيده بودهاند. اين فواره در جمادي الثانى 279/اوت 892 در آتش سوخت (ابن دقماق، 1/123). وجود وضوگاه در پشت مسجد نشان مىدهد كه اين فواره بيشتر براي زيبايى و يا ويژة آشاميدن آب براي نمازگزاران بوده است. قصيدة سعيدالقاص نيز به اين امر اشاره دارد (كندي، 255).
زياده: 3 ضلع مسجد را يك حياط خارجى يا «زياده» در بر گرفته و در ضلع جنوب شرقى ساختمانهاي ويژة امير «دارالاماره» قرار داشته كه يكى از درهاي آن به اتاقى در پشت محراب باز مىشده و بنا به رسم سدههاي نخستين اسلام، ابن طولون مستقيماً از آنجا به مقصورة كنار محراب و منبر مىرفته است (مقريزي، خطط، 2/269). زياده تقريباً 19 متر عرض دارد و ديواري به ارتفاع 8 و ضخامت 32/1 متر آن را در بر مىگيرد. بدينترتيب مجموعة مسجد از يك 4 ضلعى نزديك به مربع به ابعاد 162ئ46/162 متر با مساحتى برابر 5/ 318 ،26متر مربع تشكيل مىشود (كرسول، همان، .(II/339 بلندي و استواري ديوارهاي مسجد و زياده مورد توجه ناصر خسرو قرار گرفته بوده است. وي مىنويسد: تنها ديوار شهرهاي آمد و ميافارقين از آن برترند (ص،88 )
ديوارهاي زياده در حقيقت حفاظى مناسب براي جلوگيري از تماس مستقيم محوطة مسجد با بناهاي غير مذهبى اطراف بوده است. افزون بر آن ديگر تأسيسات جنبى خدماتى چون وضوگاه، داروخانه و مناره و جز آن در محوطة زياده بنا شده بوده است. زياده احتمالاً با 21 باب به سوي مسجد راه داشته است. سطح زياده به هنگام بناي مسجد پايينتر از رواقها بوده و درهايى كه به داخل رواقها باز مىشده، چند پله بالاتر از سطح زياده و به صورت نيم دايره ساخته شده بودهاند. اين وضع هنگامى روشن شد كه زياده را از وجود بازماندههاي بناهاي ويران شدة ادوار مختلف كه پس از ساختمان مسجد ايجاد شده بود، پاك كردند. پس از خاك برداري معلوم شد كه درهاي رواقهاي شمال شرقى 40/1 تا 80/1 متر بالاتر از سطح زياده قرار داشته و 4 عدد از اين پلكانها را همانند 2 پلكان اصلى بازمانده در ضلع جنوب شرقى بازسازي كردهاند (كرسول، همانجا )
نظرات شما عزیزان:
ابن طولون دستور داده بود داروخانهاي در زياده بنا كنند و در آن همهگونه شربت و دارو مهيا سازند و خدمهاي براي خدمت در آن بگمارند و روزهاي جمعه طبيبى براي مداواي نمازگزاران در آنجا حاضر باشد (ابن دقماق، 1/123). وضوگاه مسجد نيز در زياده ساخته شده بود و چون مردم به خارج بودن آن از مسجد اعتراض كردند، وي پاسخ داد كه مىخواسته است مسجد از پليديها به دور ماند. به گزارش ابن دقماق (همانجا) زياده در مرحلة بعد و به هدف گسترش مسجد پديد آمده است. اما اين گزارش صحيح نيست، زيرا ساختن زياده پيش از آن در مساجد سامره معمول شده بود (نك: ه د، ابودلف، مسجد).
مناره: مناره را مانند ديگر بناهاي مكمل مسجد در ضلع شمال غربى زياده ساختهاند. منارة نخستينِ مسجد، چنانكه از گزارش مقدسى (ص 199) برمىآيد، همانند منار مَلويّة سامره بوده است. وي مىنويسد: مسجد داراي منارة سنگى كوچكى است كه پلكان آن در خارج قرار دارد.
داستان ساختن يك نمونة كاغذي به وسيلة احمد بن طولون و دستور او براي ساختن منارهاي مشابه آن به وسيلة معمار مسجد كه ابن دقماق (1/124) و مقريزي ( خطط، 2/267) نقل كردهاند، توجيهى است براي كاربرد منارة حلزونى شكل كه نخستين بار در مصر ساخته مىشد.
سرگذشتمسجد در دورههايبعد: در دورانحكومتالعزيزبالله به دستور او يا مادرش فوارة ديگري به جاي فوارة سوختة طولونى در 385ق/995م به دست راشد خفيفى ساخته شد (ابن دقماق، 1/123). افزون بر آن در پايان همين سده در رديف دوم جرزهاي ديوار قبله 2 محراب گچى مسطح مشابه در طرفين دكّه ساخته شد كه بايد آنها را قديمترين محرابهاي مسجد به شمار آورد (نك: 1 Mو 2 Mدر نقشه). محراب طرف راست آسيب بسيار ديده و تنها بخش بالاي آن باقى مانده، اما محراب طرف چپ به خوبى حفظ شده است. طرح اين محراب شامل يك طاق نوك تيز واقع بر دو ستون است كه در رأس طاق يك گل كوكب و در اطراف آن نيمه كوكبهايى تا پايين محراب گچبري كردهاند. كتيبهاي به خط كوفى شامل جملههاي «لا اله الا اللّه، محمّد رسولاللّه» بر پيشانى محراب ديده مىشود (كرسول، همان، ؛ II/349 شافعى، لوحة 1 )؛ اين محراب را در تحقيقات نخستين، طولونى مىدانستند، ولى در بررسيهاي دقيق سبكشناسى هنري بعد، آن را به پايان قرن 4ق/10م نسبت دادهاند (همو، 81 .(67,
به روزگار حاكم بأمرالله (387-411ق/996-1020م) بازماندگان ابن طولون مسجد را به 30 هزار دينار مغربى به وي فروختند. آنان مدتى بعد به تخريب منارة مسجد پرداختند و در پاسخ حاكم كه شما مسجد را فروختهايد، گفتند كه مناره را نفروختهاند. حاكم ناچار 5 هزار دينار ديگر به آنان پرداخت. در اين دوره مسجد هنوز آبادان بود و در ماه رمضان سلطان در آنجا به اقامة نماز جمعه مىپرداخت (ناصر خسرو، 89). اما به نظر مىرسد كه مناره در همين زمان آسيب جدي ديده باشد (كرسول، همان، .(II/336
به روزگار حكومت مستنصر (427-487ق/1036-1094م) با آنكه در قحط سالى آغاز نيمة دوم سدة 5ق/11م ناحيههاي القطايع و عسكر ويران و از جمعيت تهى گرديد (مقريزي، خطط، 2/265، 268)، اما اقداماتى در تعمير مسجد به عمل آمد. از جمله دروازة شمال شرقى ديوار زياده در صفر 470 به وسيلة بدر جمالى بازسازي شد (ريويرا، 137 ؛ عبدالوهاب، 1/44). يك محراب گچبري شدة مسطح نيز در بدنة جرزهاي چهارمين رديف قبله برپا گرديد (نك: 3 Mدر نقشه) كه داراي كتيبههايى به خط كوفى و تزيينات گچبري شدة ظريف است. نام مستنصر و وزير او افضل بن بدرالجمالى بر كتيبة محراب ديده مىشود. بنابراين بايستى تاريخ ساخت آن 487ق باشد (كرسول، همان، .(II/349
تعميرات مسجد به تناوب تا زمان حافظ خليفة فاطمى 524 - 544ق/1130-1149م) ادامه يافت. كتيبهاي چوبى به تاريخ 526ق كه حاكى از اين تعميرات بوده، امروزه موجود نيست (همان، .(II/336 در نيمة دوم سدة 6ق/12م مسجد به فراموشى سپرده شد و تنها مسكن غرباي مغرب بود كه در آنجا حلقة درس تشكيل مىدادند (ابن جبير، 52). مقريزي ( سلوك، 1(3)/827) مىنويسد: شب تنها يك چراغ در مسجد مىسوخت و كسى براي اذان گفتن از منارة آن بالا نمىرفت. فقط مردي در جلو آن به اذان مىايستاد.
نماي داخلى رواق، مشبك نورگير و بخشى از كتيبه
بيشترين كارهاي نوسازي و بازسازي مسجد در 696ق/1297م به دستور سلطان حسامالدين لاچين منصوري و به دست امير علمالدين سنجر دواداري صالحى انجام گرفت و در اين راه 20 هزار دينار به مصرف رسيد. در اين زمان در مسجد فقه و حديث و قرآن و طب تدريس مىشد. براي مسجد موقوفات بسيار تعيين شده بود، حتى ساعت خورشيدي آن كه مؤذنان را در تعيين وقت ياري مىكرد، خود موقوفات ويژه داشت و در آمد موقوفات براي نگاهداري و مخارج مسجد كفايت مىكرد (ابن دقماق، 1/124). ساختههاي سلطان لاچين عبارتند از:
1. ساختمان گنبددار وسط صحن: اين بنا جايگزين فوارة ساختة العزيز گرديد كه به روزگار لاچين ويران شده بود (كرسول، همان، .(II/350 ساختمان مذكور بنايى 4 ضلعى است به اندازههاي 75/12ئ10/14 متر با گنبدي بزرگ كه در زير آن حوضى فوارهدار ساختهاند. تزيينات و كتيبههايى به خط كوفى در خارج و داخل آن وجود داشته كه از آن جمله كتيبهاي به قلم ثلث شيوة مملوكى شامل آية وضو همچنان در گيلويى بنا از درون باقى مانده است (عبدالوهاب، 1/42؛ ماهر محمد، 1/151). در بالاي گنبد، لوحهاي چوبين حاوي كتيبهاي در مورد ساختمان گنبد، حوض و ساعتهاي آفتابى به دستور لاچين در 696ق موجود است (عبدالوهاب، 2/45).
2. محراب: از مجموعة 6 محراب موجود مسجد، بزرگترين و مجللترين آنها محراب گودي است كه در ديوار سمت قبله جاي دارد و مىبايد همان محراب طولونى باشد كه به روزگار لاچين بازسازي شده است. محراب شامل يك كاو نيم استوانهاي است به پهناي 19/1 و گودي 09/1 متر كه در هر سوي آن، دو ستون كار گذاشته و مجموع آن را در قابى گچى به اندازههاي 97/3ئ39/6 متر محدود كردهاند. ستونهاي مرمر با سرستونهاي كرنتى آن احتمالاً از يك بناي قديمىتر بيزانسى سدة 6م همزمان با ساختمان مسجد به آنجا منتقل شده است. بدنة محراب را تا ارتفاع 70/2 متر با سنگهاي مرمر چند رنگ پوشاندهاند و بخش بالايى آن تزييناتى دارد شامل نواري از موزاييك شيشه به پهناي 57 سانتىمتر و كتيبهاي به قلم نسخ مشتمل بر جملات «لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه» (كرسول، همان، .(II/348 بخش زيرين محراب را نيم گنبد چوبى مقرنسى تشكيل مىدهد كه آسيب بسيار ديده و زمان ساخت آن ديرتر از زمان لاچين نيست.
نماي صحن مسجد ابن طولون
3. گشودن دهانة مدّوري در سقف: ساخت جلو محراب كه داراي مقرنسها و گنبدي چوبى بوده و اطاق پشت محراب نيز كارهاي لاجين بوده است، اما گنبد كنونى را احتمالاً در سدة 11ق/17م ساختهاند. در سمت چپ اين محراب يك محراب گچى مسطح هست كه كتيبهاي به نام سيده نفيسه دارد و با توجه به خط و مقرنسهاي پيشانى آن احتمالاً از زمان لاچين است. محراب سومى نيز در زمان لاچين ساخته شده كه در سمت چپ محراب مستنصري قرار دارد (نك: 4 Mدر نقشه) و كاملاً مشابه آن است و كتيبهاي به نام لاچين دارد و بىترديد آن را در 696ق برپا داشتهاند. اين محراب و محراب قرينة آن تنها محرابهاي قاهرهاند كه كتيبة تاريخى دارند (كرسول، همان، ؛ II/350 عبدالوهاب، 1/38). به نظر مىرسد كه انگيزة ساختن محرابهاي متعدد در ادوار مختلف، تعدد مذاهب بوده است. اين نظر را سخن ابن كثير در اين باره كه تقىالدين ابن مراجل سرپرست جامع اموي دمشق در 764ق/1362م، در آن مسجد دو محراب براي حنفيان و حنبليان ساخت، تقويت مىكند (همو، 1/39).
4. منبر: منبر كنونى مسجد كه از چوب ساج هندي و آبنوس ساخته شده و با ظرافت بسيار كندهكاري گرديده و بازسازي شده منبر لاچين است. منبر طولونى مسجد را لاچين به مسجد ظاهري در منشاة واقع در ساحل نيل منتقل ساخت. اين مسجد و منبر هر دو از ميان رفته است و اثري از آنها بر جاي نيست. منبر لاچين تا 1261ق/1845م، هنگامى كه جيمز ويلد رئيس موزة سوان در لندن آن را مورد بررسى قرار داد و طرح آن را ترسيم كرد، بر جاي بود. از آن پس دست تعدي به سوي آن دراز شد، تا آنكه هرتس پاشا قطعاتى از آن را در اروپا گرد آورد و با كمك طرح موجود منبر را بازسازي كرد. كتيبة موجود بر درِ منبر گوياي آن است كه آن را به دستور لاچين در صفر 696 ساختهاند (همو، 1/37- 38).
نماي داخلى رواق، محراب، منبر و مقرنسهاي زيرگنبد
5. مناره: منارة جامع از سنگ آهك در چهار طبقه ساخته شده است. طبقة زيرين با طرح تقريباً مربع به اندازههاي 71/12ئ65/13 (عبدالوهاب، 1/42) و بلندي 21 متر داراي پلكانى حلزونى است كه دور آن مىگردد.اشكوب دوم با طرح مدوّر به ارتفاع 82/8 متر و داراي جان پناه و پلكان خارجى است كه يك برج 8 ضلعى دو طبقه روي آن بنا كردهاند. اين بخش داراي پلكان داخلى و يك گلدستة شياردار است. مجموع ارتفاع مناره از سطح زمين به 44/40 متر مىرسد. يك پل سنگى كه بر دو طاق نعل اسبى و يك گذر سرپوشيده بنا شده، دومين پاگرد پلكان را به بام مسجد مرتبط مىسازد. نماي طبقة پايين در هر ضلع داراي يك پنجرة تزيينى كور است كه در ميان آن يك نيم ستون ساخته شده و يك جفت طاق نعل اسبى بر آن قرار دارد. مجموعة اين پنجره را يك قاب گچى محصور مىكند (كرسول، «گزارش...»، .(314-315 اين مناره بيش از هر بناي تاريخى اسلامى مصر بحثانگيز بوده است (همو، «معماري...»، .(II/352 از بررسى وضع فعلى بنا و مطالعة دقيق آن و تحليل متون نادر كهن و فرضيههايى كه تاكنون ارائه شده است، اين نتيجه حاصل مىشود كه مبهمترين بخش مسجد از لحاظ تاريخ بنا همين مناره است (گلون، .(86 اين وضع به سبب نظرهاي گوناگونى پديد آمده كه از نيمة سدة 19م به بعد به وسيلة باستانشناسان و پژوهندگان هنر اسلامى اظهار شده است، اما كرسول به دلايل زير، ساخت مناره را به لاچين نسبت مىدهد:
الف - وضع منارة موجود با آنچه مقدسى در 375ق/985م ديده و شرح داده، و با نوشتة قصاعى (د 454ق/1062م) كه مىگويد مناره از روي منارة سامره ساخته شده (مقريزي، خطط، 2/266) و همچنين با داستانى كه ابن دقماق و مقريزي نقل كردهاند، هماهنگى ندارد.
ب - پل ارتباطى مناره جديدتر از مسجد است، ولى زمان و عوامل بنايى پل و مناره يكسان است.
ج - كاربرد طاقهاي نعل اسبى پنجرههاي كور تا قبل از 683 -684ق در مصر سابقه نداشته است.
د - از همه مهمتر ابطال فرضية گسترش پاية منارة مدوّر كهن به صورت مربع و ساختن منارة جديد بر آن است. در 1920م با نقبى كه پاتريكولو1 سرمهندس كميتة حفاظت آثار تاريخى در پاية مناره زد، روشن شد. كه هيچگونه پيوند مدوري در پايه وجود ندارد، بلكه طبقة زيرين يكدست و بدون گسستگى ساخته شده و و بنابراين تمام مناره يكجا بنا گرديده است (كرسول، همان، .(II/352-355
منارة مسجد ابن طولون
در دوران حكومت متناوب ناصر محمد بن قلاوون ميان سالهاي 693 -740ق دو منارة استوانهاي آجري در دو سمت ديوار شرقى ساخته شد (مقريزي، همان، 2/269). يكى از اين دو مناره در سدة 13ق/19م و ديگري در سدة 14 (پس از 1352ق) ويران گشت (عبدالوهاب، 1/45). تعميرات بيشتري بين سالهاي 766-767ق در مسجد انجام گرفت (ريويرا، .(137 در 729ق/1390م رواقى در كنار مناره ساخته شد و وضوگاه جديدي در كنار وضوگاه كهن برپا گرديد كه هر دو از ميان رفته است (مقريزي، عبدالوهاب، همانجاها).
مسجد در 1123ق/1711م به قلعة نظامى بدل گشت و مدتى كوتاه پس از آن يك كارخانة پشمريسى در آن داير گرديد (ريويرا، .(137-138 بدترين صدمات در نيمة سدة 13ق/19م بر مسجد وارد آمد. در اين زمان با بستن چشمههاي رواقهاي جانبى، آنها را به اتاق براي بيماران روانى تبديل كردند. مدتى نيز به صورت خانة بينوايان درآمد و 100 خانوار را در آن اسكان دادند. بخشى را نيز به دكان مبدل ساختند. بر اثر اين دگرگونيها و پيامدهاي ناشى از اقامت افراد در آنجا، مسجد به طور روزافزون رو به ويرانى نهاد. از جمله نخستين رديف طاقهاي رواق اصلى در 1294ق/1877م به كلى ويران گرديد.
مسجد تا 1297ق همچنان به صورت خانة بينوايان باقى ماند، تا آنكه در 1302ق كميتة حفظ بناهاي تاريخى دستور داد ديوارهاي بين رواقهاي مسجد را بردارند كه اين كار در 1307ق به انجام رسيد (كرسول، همان، .(II/338 كار تعميرات تا 1336ق ادامه يافت. ديوارهاي الحاقى داخل ايوانها و رواق نيز را برداشتند. بخشى از خانههاي سمت شرقى مسجد تخريب گرديد و صحن و رواقها پاكسازي شد. گنبد بالاي محراب، منارة بزرگ، منبر، شبكههاي نورگيرها، گچبريهاي طاقها و سرانجام بخشى از سقف به شيوة سقف كهن با بتون مسلح ساخته شد و روكوب آن به شيوة قديمى با بهرهگرفتن از بازماندة روكوبهاي چوبى موجو