سریال ترکیه ای از بوسه تا عشق توانسته است توجه مخاطبان را به خود جلب کند. خلاصه پایان سریال از بوسه تا عشق را در اینجا آورده ایم. سریال از بوسه تا عشق چهار تا شخصیت اصلی دارد: کنان، لامیا، جمیل و جاویدان.
سریال از بوسه تا عشق بر اساس یه رمان معروف است که نویسنده این رمان یکی از نویسندگان معروف درام در ترکیه است و کتاب های زیادی در ترکیه نوشته است.
نقش اصلی سریال دختری به نام لامیا است که عاشق کنان و هنرش می شود و همیشه از او حمایت می کند والدین او هم مرده اند و او با فامیلش که با او مثل یک خدمتکار رفتار می کنند زندگی می کند. کنان با اینکه عاشق لامیا است اما نمی خواهد سطح اجتماعی پایین او به شهرتش ضربه بزند و همیشه لامیا را ااز خود دور می کند. سر انجام کنان با جاویدان ازدواج می کند. او دختر یک خانواده ثروتمند و تاجر است اما در روز عروسی همش چهره لامیا را به جای عروس می بیند.
حسین کنان موزیسین موفقی است که کودکی تلخ و همراه با فقری داشته است پدر او در زندان خودکشی کرده و دایی اش او را بزرگ کرده است. او در ابتدا عاشق دختری به نام لیلا می شود ولی او را ول می کند تا به سفر دور دنیا برود تا ویالونیست معروفی بشود و در این فاصله جمیل پسر دایی اش با لیلا ازدواج می کند. لیلاجمیل رو دوست نداره و جمیل منتظر روزی است که لیلا کنان رو فراموش کنه و عاشقش بشه.
لیلا که با جیمیل ازدواج کرده بود می میرد و جمیل عاشق لامیا می شود. کنان پنهانی از لامیا صاحب یک دختر می شود در نهایت جیمیل با لامیا ازدواج می کند و کنان از شدت عشق خودکشی می کند.
این سریال از شبکه جم تی وی در حال پخش می باشد.
به گزارش ” تا انتخاب ۱۱ ” به نقل از خبرآنلاین ، تا ثبت نام رسمی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حدود یک ماه دیگر زمان باقی است. این درحالی است که از ماههای پایانی سال ۹۱ تا کنون برخی چهرههای سیاسی و اقتصادی، برای رقابت در این عرصه اعلام آمادگی کرده یا به نوعی تمایل خود را در قالب سخنرانی و یا دیدارهای انتخاباتی عنوان کردهاند.
نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم
|
||
اسامی
|
گرایش سیاسی
|
عضویت در ائتلاف انتخاباتی
|
حسن ابوترابیفرد
|
اصولگرا/ عضو جامعه روحانیت مبارز
|
ائتلاف اکثریت اصولگرایان
|
یحیی آل اسحاق
|
اصولگرا
|
ائتلاف اکثریت اصولگرایان
|
محمدرضا باهنر
|
اصولگرا/ دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین
|
ائتلاف اکثریت اصولگرایان
|
محمد بیاتیان
|
اصولگرا
|
|
مصطفی پورمحمدی
|
اصولگرا/ عضو جامعه روحانیت مبارز
|
ائتلاف اکثریت اصولگرایان
|
غلامعلی حدادعادل
|
اصولگرا
|
ائتلاف ۱+۲
|
باقر خرازی
|
اصولگرا/دبیرکل حزب الله
|
|
محسن رضایی
|
اصولگرا
|
|
حسن سبحانی
|
مستقل
|
|
محمد سعیدیکیا
|
اصولگرا
|
|
علی فلاحیان
|
اصولگرا
|
|
محمدباقر قالیباف
|
اصولگرا
|
ائتلاف ۱+۲
|
مصطفی کواکبیان
|
اصلاح طلب/دبیرکل حزب مردم سالاری
|
|
منوچهر متکی
|
اصولگرا
|
ائتلاف اکثریت اصولگرایان
|
عباسعلی منصوری
|
اصولگرا
|
|
خسرو نصیرزاده
|
مستقل
|
|
صفر نعیمیرز
|
اصولگرا
|
|
علی نیکزاد
|
اصولگرا
|
|
علی اکبر ولایتی
|
اصولگرا
|
ائتلاف ۱+۲
|
کسانی که نامزدی خود را رسما اعلام نکردهاند
|
|
اسامی
|
گرایش سیاسی
|
پزشکیان مسعود
|
اصلاح طلب
|
سعید جلیلی
|
اصولگرا
|
حمیدرضا حاجیبابایی
|
اصولگرا
|
محمد خاتمی
|
اصلاح طلب/عضو مجمع روحانیون مبارز
|
اسحاق جهانگیری
|
اصلاح طلب/عضو حزب کارگزاران
|
مهدی چمران
|
اصولگرا
|
محمد شریعتمداری
|
اصلاح طلب
|
محمدرضا رحیمی
|
اصولگرا
|
حسن روحانی
|
اصولگرا/ عضو جامعه روحانیت مبارز
|
علیرضا زاکانی
|
اصولگرا
|
علی اکبر صالحی
|
اصولگرا
|
محمدرضا عارف
|
اصلاح طلب
|
پرویزفتاح
|
اصولگرا
|
ارسلان فتحیپور
|
اصولگرا
|
حسین کمالی
|
اصلاح طلب/دبیرکل حزب اسلامی کار
|
کامران لنکرانی
|
اصولگرا/عضو جبهه پایداری
|
اسفندیار مشایی
|
اصولگرا
|
محسن مهرعلیزاده
|
اصلاح طلب
|
علی اکبر هاشمی رفسنجانی
|
اصولگرا/ عضو جامعه روحانیت مبارز
|
مسئول هماهنگ کننده تیم پیوند اعضای بیمارستان مسیح دانشوری، علت مرگ عسل بدیعی را اعلام کرد.
دکتر مجید درگاهی گفت: مرحومه عسل بدیعی بعد از ظهر دهم فروردین به دلیل ابتلا به سردرد و حالت تهوع توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد؛ در حالی که مسمومیت و اوردوز به هیچ وجه از علائم وی نبود و به همین دلیل و تشخیص ندادن علت، شب یازدهم به بیمارستان لقمان منتقل شد.
وی ادامه داد: در بیمارستان لقمان ساعت 12 ظهر مرگ مغزی وی تایید شد و علت مرگ هم طی بررسی های اولیه، پارگی عروق مغزی و به دنبال آن خونریزی مغزی اعلام شد. ایست تنفسی وی در این وضعیت مزید بر علت شد و وی شب گذشته برای اهدای اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد.
درگاهی افزود: مرگ مغزی مرحوم بدیعی توسط چهار متخصص و افزون بر آن نماینده قوه قضائیه و پزشک قانونی تایید شد و طبق موافقت خانواده وی و همچنین میل باطنی آن مرحوم و در خواستش برای اهدا عضو آن هم در جشن نفس، همه اعضای داخلی از جمله کلیه، کبد، قلب و ریه وی اهدا خواهد شد.
وی اظهار کرد: همه نسوج و بافت های قابل اهدا نیز به درخواست خودش اهدا می شود.
|
![]() |
![]() ![]() ![]() ![]() علي دايي در کنار بزرگان فوتبال جهان ![]()
|
پادشاه عاشق پیشه سریال حریم سلطان را بیشتر بشناسیم؟
براستی شکی نیست که سلطان سلیمان فرزند سلطان سلیم خونخوار یکی از بزرگترین پادشاهان عثمانی بوده که مانند اسکندر و چنگیز و تیمور دستش به خون بسیاری از ایرانیان آلوده شده است او با اینکه در نهایت نتوانست تبریز را فتح کند ولی دست به جنایات بسیاری در ناحیه آذربایجان زد.او در طی سه بار حجومش به ایران ایرانیان بسیاری را در تبریز ارومیه و کردستان قتل عام کرد.
سلطان سلیمان پادشاهی بود که بسیار به کشور گشایی علاقه مند بود و بارها و بارها به کشورهای اروپای و سه بار ایران حمله کرده بود.او آرزو داشت که به اسکندر مقدونی تبدیل شود.او رویای تبریز تا وین را در آرزو های خود پرورده بود.او بارها به ایران حمله کرد اما چون توانایی تامین آذوقه برای سربازانش را نداشت شهر ها را می سوزاند و و چاه ها را خشک می کرد.و بزرگترین دستاورد وی فتح بغداد بود که بعدها شاه عباس کبیر آن را بازپس گرفت وی برای حمله به ایران ابراهیم را فرستاده بود و در سال ۱۵۳۴ به ابراهیم پاشا دستور حمله به خاک ایران را داد و مناطقی از ارومیه و ارزنه الروم به اشغال عثمانی ها در آمد. در اکتبر همان سال با ملحق شدن به ابراهیم یورش بطرف مناطق داخلی ایران را آغاز کرد اما شاه تهماسب که تمایلی برای جنگ با وی نداشت با واگذاری زمین و کشاندن سلطان سلیمان به مناطق صعب العبور به جنگ پایان داد…
پخش این سریال در یکی از شبکه های ایرانی درست به این می ماند که کشور فرانسه یا یهودیان سریالی را در مدح و ستایش هیتلر پخش بکنند اما جالب اینجاست که خود این سریال فانتزی نیز سراسر جعل و دروغ است و سعی در آراستن چهره سلطان سلیمان قاتل بسیاری از مردم بیگناه و خرم خاتون زن شرور او را دارد و احتمالا تا آخر سریال خواهید دید که بسیاری از حقایق تاریخی که در بالا به آن اشاره شد کتمان یا ماستمالی خواهد شد.
در اینجا به چندین نمونه از جلوه های جذاب این سریال کهه باعث جذب بیننده می شود اشاره می کنیم:
۱-عثمانی ها قبل از همه کشورها می دانستند زمین گرد است و نقشه دقیقه جهان را کشیده بودند!
آیا می دانستید که گالیله در سال ۱۶۵۲ میلادی کروی بودن زمین را ثابت کرد در حالی که سلطان سلیمان در سال ۱۶۱۰ میلادی حکومت می کرد؟؟
خرم سلطان و سلطان سلیمان مدل ۲۰۱۲
نام اصلی سریال (سدهء باشکوه) به دوران سلطنت سلطان سلیمان قانونی اشاره دارد و این مجموعهء تلویزیونی، توطئهها و دسیسههایی که در حرمسرا و دربار او اتفاق می افتد را به تصویر میکشد. کلیت حوادث سریال، طبق واقعیت است اما جزئیات آن اغلب ساخته ذهن نویسنده است.
سلطان سلیمان در ۲۶ سالگی بر تخت سلطنت نشست. او در پی آن بود که امپراتوری عثمانی را قدرتمندتر و گستردهتر از امپراتوری اسکندر مقدونی سازد و به آن وجههای شکستناپذیر بخشد. در تمام مدت ۴۶ سال سلطنتش، سلیمان به عنوان مقتدرترین سلحشور و فرمانروای شرق و غرب شناخته میشد. در سال ۱۵۲۰، سلیمان در حال شکار بود که از مرگ پدر خبردار شد و بدین ترتیب امپراتوری عثمانی صاحب سلطانی جدید میگشت. سلیمان همسرش، ماهدوران و پسرش، شاهزاده مصطفی را در کاخ مانیسا ترک گفت و به همراه یار و همدم نزدیکش، ابراهیم پار***ی رهسپار کاخ توپقاپی شد. سلیمان بدون آنکه خود بداند در مسیری قدم گذاشته بود که در نهایت، اوج شکوه و عظمت امپراتوری عثمانی را در پی داشت.
در حالیکه آن دو در راه کاخ توپقاپی بودند، یک کشتی متعلق به دولت عثمانی از کریمه در قسطنطنیه پهلو گرفته بود و بردگان مسیحی بهاسارتگرفتهشده را به کاخ عثمانی اهدا میکرد. یکی از بردگان که الکساندرا لا روسا نام داشت، دختر یک کشیش ارتودوکس اهل اوکراین بود که قتل پدر، مادر و نامزدش به هنگام یورش تاتارها را به چشم خود دیده بود. این دختر جوان به کاخ عثمانی فروخته شد، و بعدها نام خرم را اختیار کرد و توانست سلیمان را شیفتهء خود کند تا اینکه به ازدواج او در بیاید. خرم برای سلطان پسر به دنیا آورد و از طریق خونریزی و دسیسهچینی در کنار سلیمان بر امپراتوری عثمانی حکمرانی کرد. عشق شدید سلیمان به خرم باعث میشود که راهها برای اعمال نفوذ خرم بر دربار باز باشد.
تحلیل محتوای کلی از حریم سلطان
آنچه مشخص است اینکه تحلیل محتوای یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی به مجالی مفصل و بحثی طولانی، نیازمند است. آنچه مهم است اشاره به این مطلب است که این فیلم هم همچون سایر فیلم های پرهزینه ای که در سرتاسر دنیا ساخته می شوند، نمی تواند فیلمی صرفا سرگرم کننده برای پرکردن فراغت مردم باشد. که این موضوع قبلا نیز گفته شده که اصولا در دنیای ارتباطات، هر ابزاری در راستای دستیابی به هدفی مشخص عمل می کند و ابزار اطلاعاتی و ارتباطی، به دنبال بیان اهداف و پیامهای مورد نظر خود به جهانیان می باشند. در چنین شرایطی هر کس با ایده و ابزاری خاص در حیطه وسیع ارتباطات، به دنبال انتقال مفاهیم مورد نظر خود می باشد.
اکنون زمانی است که اوضاع جهان به لحاظ اقتصادی و سیاسی با بحرانها و مشکلات بسیاری روبروست. در این میان کشوری همچون ترکیه نیز در مناسبات سیاسی به دنبال کسب جایگاهی محکم و مقتدر برای خویش است و برای دستیابی به این هدف تلاش می کند و داعیه هایی در سر دارد. جالب است که در این شرایط سریال تاریخی حریم سلطان پخش می شود که محور این داستان بر اساس سلطنت عثمانی و شکوفایی این پادشاهی، قرار دارد.
شاید برای مخاطبان ایرانی این شبکه جالب باشد که بدانند شخصیت هایی که در این سریال، ممکن است برایشان محبوبیت داشته باشند، کسانی هستند که پیشینه جنایت در قبال ایرانیان را در پرونده خود دارند.
آیا در سال 2012 دنباله داری با زمین برخورد می کند؟ بر اساس پیشگویی های شوم، یک چیز بزرگ باید با ما برخورد کند. وقتی می گویم " یک چیز بزرگ" مقصود یک جسم آسمانی غیر قابل کنترل (یعنی سیاره ایکس یا نیبیرو، یا یک شعله کشنده خورشید) و وقتی می گویم "ما"، مقصود سیاره زمین است. بنظر میرسد که چسپاندن سناریو های شوم به آخر تقویم "طولانی" مایا های قدیم در میان نویسندگان، سایت های انترنتی، مستند سازان و ویدیو های یوتوپ به سرعت در حال رشد می باشد. بر اساس این سناریو در 21 دسامبر یا همان روز های سال 2012
باید یک اتفاق بدی بیافتد.احتمالا عمده ترین اختلاف میان سناریو های سال 2012 و پیش گویی های شوم گذشته این است که هر پیش گویی ممکن ( غیر ممکن یا غیر محتمل) منادی یک سرنوشت مرگبار یا نابود کننده برای زمین بوده اند.
بنابرین، با هدف بررسی سناریوی های شوم، می خواهیم تا بر نظریه موجودیت یک دنباله دار در اعماق فضا که با آهستگی مدار خود را به سوی زمین تغییر میدهد، درنگ نمایم. اما قبل از اینکه نگران شوید، باید از شنیدن اینکه نظریه برخورد یک دنباله دار با زمین در سال 2012 کاملأ بی اساس است، خوشحال شوید. زیرا تا حالا چنین چیزی دیده نشده و با قاطعیت می گویم که هیچ شواهدی وجود ندارد که بگوید در سال 2012 یک دنباله دار با زمین برخورد می کند. حالا می گویم چرا...
بازار یابی روز رستاخیز
بر اساس گفته بعضی از گمراه کنندکان، چهار سال بعد از امروز یعنی دقیقأ در 21 دسمبر 2012 جهان به آخر میرسد. پیش گویان همیشه تقویم مایا ها و ( وعده های کتب آسمانی، طالع بینی یی چینگ و لوح های باستانی سومری ها) را به مثابه ثبوتی برای ادعای خویش پیش می کشند. اما متأسفانه اکثر تئوری های روز رستاخیز بر اساس برداشت های نادرست علمی و دروغ های به ظاهر حقیقی می باشند. گاهی هم بخاطر فروش کتب و جلب توجه خوانندگان سایت های علمی - تخیلی می باشد. گذشته از همه، جز ترس و وحشت دیگر سودی برای مردم ندارند.
حتمأ تا کنون در چندین سایت درباره برخورد سیارک 2012 چیزهایی خواند اید. حالا ما هم در اینجا می خواهیم این مسئله را با دقت بررسی کنیم و ببینیم که آیا واقعأ یک سیارک در مسیر برخورد با زمین قرار دارد یا خیر. خلاصه کلام با قاطعیت می گویم که هیچ خطر برخورد قریب الوقوع یک دنباله دار با زمین وجود ندارد.
خطر دنباله دار
قبل از اینکه به ادعای سناریوی روز شوم نظر بیاندازیم، نخست باید خطر برخورد یک دنباله دار را با زمین بررسی نماییم. همه میدانند که در گذشته دنباله دار هایی با زمین برخورد کرده و بدون شک در آینده هم زمین هدف برخورد دنباله دار ها قرار می گیرد، اما حد اقل برای چند دهه از خطر برخورد دنباله دار یا سیارک در امان هستیم. در واقع، شهاب ها بصورت قطعه سنگ ها در مقایسه با دنباله دار های یخی تعداد شان خیلی کم اند و در طول سال چندین شهاب سنگ بزرگ با زمین برخورد نموده مثلأ ( به شهاب سنگ 2008 TC3 بنگرید که اولین برخورد اتموسفیری شهاب با اتموسفیر زمین بود)
هر چند خیلی به ندرت، اما سیارک ها با سیارات برخورد می کنند. در سال 1994 دیدیم که چگونه توده های دو کیلومتری سیارک شومیکر لی 9 وارد اتموسفیر سیاره مشتری شدند و به همین خاطر از دیدن یک دهانه یا گودال بزرگ در نتیجه برخورد یک سیارک یا دنباله دار در زمین نباید خوشحال شویم. جرقه های نور ثبت شده در اثر برخورد توده های شومیکر لی با مشتری باعث گردید تا تلاش مان در جهت بررسی آسمان را افزایش دهیم تا از یک خطر احتمالی و ناگهانی باخبر باشیم. هر چند شمار زیادی از اجرام مجاور زمین مشخص شده اند، اما تعداد کمی از آنها تهدیدی برای ما شمرده می شوند.
توده های شومیکر لی 9 – ناسا
در سال 2006 میلادی وقتی سیارک 270 متری آپوفیس 99942 در صدر فهرست میزان اثرات خطر قرار گرفت باعث یک تحرک عجیب در میان اخترشناسان شد. انتظار میرود سیارک آپوفیس با مصئونیت و بدون خطر در سال 2029 از کنار زمین عبور کند. اما به علت انحراف های گرانشی زمین در سال 2029، احتمال دارد سیارک آپوفیس از یک محلی بنام "سوراخ کلید" گرانشی عبور کند و باعث برخورد آن با زمین در 13 هم اپریل 2036 گردد. هنوز هم احتمالات را نمی توان رد کرد. با وجود این آیا حاضرید تا بر سر برخورد آپوفیس با زمین قمار بزنید؟
توده های سنگی دیگری نیز در فضا سرگردانند، اما اکثر شان بی خطر اند و تهدیدی برای زندگی روزمره مان در سال 2012 ایجاد نمی کنند.
پس به نظر میرسد که ما از هر گونه برخورد آسمانی در أمان هستیم. اما بدین معنی نیست که هرگز چیزی با ما برخورد نخواهد کرد و یا یک گوی آتشین در آسمان پدیدار نخواهد شد (سنگ آسمانی کانادا در 21 نومبر و تازه ترین آن در 6 ام دسمبر بر فراز کولورادو را بخاطر بیاورید که بزرگترین برخورد توسط یک دنباله دار 10 تنی بوده). اما بدین معنی نیست که طی (چند سال آینده یکی از اجرام را در مجاورت زمین کشف نخواهیم کرد، شاید همین فردا یک جرم را در نزدیکی زمین ببینیم) اما تا هنوز هیچ دلیل آشکاری بر برخورد نابود کننده بشریت در سال 2012 وجود ندارد. هر گونه ادعا علیه این موضوع غلط و دروغ است.
داده های ایراس
یک تصویر مشهور در وبت سایت سیاره ایکس.
ماهواره فراسرخ اخترشناسی به مدت 10 در سال 1983 بصورت یک تلسکوپ در مدار زمین در گردش بود. این تلسکوپ فراسرخ با بررسی سراسر آسمان، فرا درخشندگی کهکشان های جوان و "ابر" های میان کهکشان را به خوبی رصد نمود. اما قبل از اینکه این داده ها بررسی و مطالعه شوند اکثر رسانه ها بخصوص (واشنگتن پست) نوشتند که بعضی از این اجرام می توانند سیاره ایکس افسانه ای در بیرون از منظومه شمسی ما باشد. این یکی از تئوری های مهمی است که پیش گویان روز رستاخیز آن را به مثابه یک دلیل بر موجودیت سیاره ایکس عنوان می کنند. چندین نویسنده با استفاده از براهین مشکوک ادعا نمودند که رصد های قبلی به خوبی نشان می دهد، سیاره ایکس همان سیاره "نیبیرو" سومری هاست. اما نیبیرو یک کوتوله خاکستری است. در این تئوری، مرگ و نابودی، بشمول پیدایش نسلی از بیگانگان بنام انوناکی (یعنی اجداد بیگانه ما که سیاره خود را دوباره می خواهند) یکی پی دیگر بوجود می آیند. چه افسانه زیبای علمی که هیچ ریشه در واقعیت علمی ندارد. پس این سیاره ایکس همان "دنباله دار 2012" است؟ اگر (اگر می خواهید این واقعیت را که یک دنباله دار یک سیاره نیست، نا دیده بگیرید، پس به یک کوتوله خاکستری هم کاری نداشته باشید).
برای اینکه کاملأ باورتان شود که تئوری دنباله دار 2012 و سیاره ایکس کاملأ پوچ است، کمی در مورد محل یا موقعیت این دنباله دار ادعا شده فکر کنید.
جمع بندی
واقعیت این است که تئوری سیاره ایکس دروغ است، اما تئوری دنباله دار حتی کاذب تر از آن. در ضمن شانس نابودی سیارات درونی منظومه شمسی در اثر پیچ و تاب خوردن یک سیاره بزرگ در سال 2012 و احتمال برخورد یک دنباله دار در همان سال، برابر با صفر است.
اما آینده را نمی توان پیش بینی کرد و هیچ پیشگویی گذشتگان هم نمی تواند سناریوی مدرن نجومی "پایان جهان" را مشخص کند. من مطمئن هستم که به دلایل معنوی و مذهبی سال 2012 یک سال خاص خواهد بود که بر سر آن نمی توان بحث کرد. اما پیشگویانی که با هدف رسیدن به منافع شخصی، علم امروزی را برای اثبات پیش گویی های غلط شان بکار می برند، نه تنها کار غیر مسئولانه، بلکه خیلی هم خطرناک برای بشریت میکنند.